English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2893 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recognizant U تصدیق کننده
verifier U تصدیق کننده
recogizant U تصدیق کننده
affirmant U تصدیق کننده
testifier U تصدیق کننده
accepter U قبول کننده
compliant U قبول کننده
acceptor U قبول کننده
acceptant U قبول کننده
adopter U قبول کننده
accepting bank U بانک قبول کننده
taker U قبول کننده شرط
complier U قبول کننده همدست
takers U قبول کننده شرط
assentient U قبول کننده رضایت دهنده
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
prater U پچ پچ کننده
refutative U رد کننده
mumbler U من من کننده
refutatory U رد کننده
fillers U پر کننده
attacking U تک کننده
skittish U رم کننده
mitigative U کم کننده
rebutter U رد کننده
prattfall U پچ پچ کننده
mitigatory U کم کننده
surfy U کف کننده
refuser U رد کننده
hoppers U لی لی کننده
fluxing oil U اب کننده
attenuant U اب کننده
commulator U یک سو کننده
bandwidth U یچ کننده
percutient U دق کننده
ear-splitting U کر کننده
whisperer U پچ پچ کننده
puffer U پف کننده
sensor U حس کننده
trackers U پی کننده
solvents U اب کننده
doer U کننده
doers U کننده
jaberer U پچ پچ کننده
fizzy U کف کننده
tracker U پی کننده
hopper U لی لی کننده
mauler U له کننده
noncommittal U رد کننده
bender U خم کننده
renunciant U کننده
thinner U کم کننده
deletive U حک کننده
abjurer or abjuror U کننده
crepitant U خش خش کننده
solvent U اب کننده
bidders U کننده
catterer U پچ پچ کننده
fillets U پر کننده
filleting U پر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
fillet U پر کننده
filleted U پر کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
renunciant U رد کننده
solver U حل کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
deflective U کج کننده
bidder U کننده
spurner U رد کننده
benders U خم کننده
crusher U له کننده
syncopator U غش کننده
repudiationist U رد کننده
filler U پر کننده
swooner U غش کننده
squasher U له کننده
squelcher U له کننده
divisive U تقسیم کننده
oscillator U نوسان کننده
negotiator U مذاکره کننده
negotiators U مذاکره کننده
sustaining U پشتیبانی کننده
accusers U متهم کننده
accuser U متهم کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
2In someone bad (or good) books.
1ان کار غیرقابل قبول واحمقانه را متوقف کن یا بقولی بس کن کارهای نا مقبول ونا بخردنانه را
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1cupcakes are on the way out.the mavens never embraced pie,so that's not happening.
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com